نام اصلي: نسرين
نام خانوادگي اصلي: مقانلو
سمت (در بخش هاي): بازيگران،
تاريخ تولد: 1347
محل تولد: تهران
مليت: ايران
او در حال حاضر مقيم آمريكا است
مدرک تحصيلي: ديپلم
بيوگرافي:
با فيلم اميد به سينما آمد. اما شايد در فيلم همسر بيشتر ديده شد وپس از بازي در فيلم نابخشوده چند سالي خارج از کشورگذراند.
پس از بازگشت به ايران بار ديگر بازي در سينما را باحضور در فيلمهاي نچندان خوب ادامه داد تا اينکه به عنوان يکي ازنقشهاي اصلي فيلم مهمان مامان انتخاب شد. بازي روان و فوق العاده او،نام او را به عنوان يک بازيگر توانا مطرح کرد.
شروع فعاليت سينمايي با فيلم قرباني (رسول صدرعاملي) به عنوانبازيگر در سال 1370.
بخشي از فيلم شناسي:
1382 مهمان مامان ( داريوش مهرجويي ) [بازيگر]
1381 دختري در قفس ( قدرت الله صلح ميرزايي ) [بازيگر]
1375 نابخشوده ( ايرج قادري ) [بازيگر]
1372 بازيچه ( تورج منصوري ) [بازيگر]
1372 همه دختران من ( اسماعيل سلطانيان ) [بازيگر]
1372 همسر ( مهدي فخيمزاده ) [بازيگر]
1371 اميد ( حبيب کاوش ) [بازيگر]
1370 قرباني ( رسول صدرعاملي ) [بازيگر]
1370 دو نيمه سيب ( کيانوش عياري ) [بازيگر]
جوايز و انتخابها:
کانديد تنديس زرين بهترين بازيگر نقش مکمل زن (مهمان مامان)
[ دوره 8 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1383 ]
کانديد لوح زرين بهترين بازيگر زن (مهمان مامان)
[ دوره 5 منتخب سايت ايران اکتور (بهترين هاي سال) - سال 1384 ]
دومين بازيگر نقش مکمل زن سال (مهمان مامان)
[ دوره 19 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال1383 ]
-
-
نمايه من
درباره من
پروفايل من -
-
-
آخرين نوشته هاي من
- عکس های جدید وداغ شهرام محمودی + بیوگرافی شهرام محمودی
- یوگرافی مهران غفوریان + تصاویر مهران غفوریان
- بیوگرافی آیسان بازیگر سریال ایزل
- بیوگرافی آماندا سایفرد، بازیگر و خواننده آمریکایی (+تصاویر)
- بیوگرافی مریم حیدرزاده (+تصاویر)
- بیوگرافی مرتضی پاشایی همراه با تصاویر
- بیوگرافی فاطمه گل بازیگر سریال فاطمه گل
- بیوگرافی کامل آشا محرابی (بازیگر) + عکس
- عکس های جاستین بیبر + بیوگرافی کامل
- بیوگرافی عادل فردوسی پور
- زندگی نامه رضا عطاران
- بیوگرافی علی صادقی + عکس
- بیوگرافی جالب 4 خواهر هانیه توسلی + عکس
- رویا نونهالی در کنار همسرش
- بیوگرافی هیفا وهبی + عکسهای هیفا وهبی
- بیوگرافی دانیال داوری
- بیوگرافی اشکان دژاگه+عکسهای اشکان دژاگه
- بیوگرافی محمدرضا خلعتبری
- بیوگرافی وحید شمسایی+ تصاویر وحید شمسایی
- بیوگرافی مجید جلالی (مربی فوتبال)+تصاویر مجید جلالی
- بیوگرافی جکی جان (Jackie Chan)
- بیوگرافی نیکولاس کیج (Nicolas Cage)
- بیوگرافی ژان رنو (Jean Reno)
- بیوگرافی علی کریمی...+...(دورانٍ حضور در فوتبال)
- زندگینامه و بیوگرافی محمد علی کلی قهرمان بکس
- بیوگرافی علی لهراسبی خواننده محبوب ایرانی
- بیوگرافی و زندگی نامه علی دایی
- بیوگرافی رضا عطاران
- بیوگرافی مهران مدیری
- بیوگرافی کشتی کج کار معروف ( جفری نیرو هاردی )
-
-
طراح قالب: NEGASH.IR
ارائه کننده متفاوت ترين قالب ها براي سرويس هاي وبلاگدهي فارسي
-
نوشته شده توسط shahab | شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 5:10
نوشته شده توسط shahab | شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 5:09
مدتي است که سازندگان مطرح سريال هاي تلويزيوني ، نقش هاي اصلي ومطرح مجموعه هاي خود را به دست بازيگران جوان و چهره هايجديد مي سپارند ، اين اتفاق مسير تازه اي را براي دعوت مخاطبانبويژه نسل جوان براي همراه شدن با تلويزيون پيش روي ميگذارد.از طرفي ، اين حضور جديد فرصت خوب و تازه اي را براي يکبازيگر به همراه دارد ، فرصتي که تا ستاره و چهره شدنچندان فاصله اي ندارد… نرگس محمدي يکي از بازيگرانجواني است که با اولين تجربه تلويزيوني خود بعد از يکي دو فيلمي که درسينما بازي کرد ، مهمان ما شد تا از سريال «ستايش» بگويد و حضورشدر نقش ستايش نادري.
توصیه هایی برای همسرانی که مشکل زناشویی دارند!
مي خواهم به عنوان اولين سوال از نخستين تجربه ات در جلوي دوربينبرايمان بگويي و اين که چطور وارد سينما و تلويزيون شدي؟!
از دوران دبيرستان دوست داشتم هنر بخوانم که به دليل يک سري اتفاقاتنتوانستم در کنکور هنر شرکت کنم ، رشته تحصيلي ام تجربي بود و بعد ازاين که دانشگاه قبول شدم به اين فکر افتادم که در کلاس هايبازيگري شرکت کنم ، در آموزشگاه بازيگري ثبت نام کردمو بعد از پايان دوره به يک کار سينمايي به کارگرداني آقاياربابيان معرفي شدم ، کار خيلي خوبي بود ولي متاسفانه به دليل يک سريمشکلات اکران نشد ، بعد از آن در حوزه هنري تئاتر کار مي کردم و همانسال ها بود که جايزه بهترين بازيگر نقش اول زن را در جشنوارهتئاتر گرفتم ، اين سال ها برايم تجربيات خوبي به همراه داشت. يکهمزماني خيلي خوبي هم رخ داده آن هم نخستين فيلم سينمايي ات (آناهيتا)و اولين سريال تلويزيوني ات (ستايش) همزمان به نمايش در مي آيد. بلهاتفاق خوبي است ولي اين اتفاق بعد از سه چهار سال افتاد ، البتهمن قبل از آناهيتا حدود ? سال پيش در فيلم سينمايي «ريسمان باز»بازي کردم و اين اولين تصوير من روي پرده نقره اي بود.
از ابتداي ورود به اين رشته فکر مي کردي که به بازيگري به عنوانيک حرفه و شغل اصلي نگاه کني ؟!
فکر مي کنم خيلي نمي توان به بازيگري به عنوان يک شغل اصلينگاه کرد ، از اولي که شروع کردم مي دانستم که نمي توانم به آنبه عنوان يک حرفه درآمدزا نگاه کنم ولي تجربه بازيگري رادوست داشتم و شروع کردم ، بازيگري به عقيده من يک اتفاق است ،اتفاقي که انتخابش خيلي دست خودت نيست ، ممکن است ? سال هيچپيشنهادي نباشد.
اولين حضورت چه در تلويزيون و چه در سينما کنار گروهياز بازيگران چهره و سرشناس بود ، ترسي نداشتي از اين کهممکن است کنار اين همه ستاره ديده نشوي ؟!
چرا نگراني ام بابت اين قضيه بسيار زياد بود ، البته ايناتفاق برايم خيلي خوشايند بود که در کنار اين بازيگران نخستينتجربه ام را آغاز مي کنم ، من فکر مي کنم اين ترس از دوربين خيلي بهبي تجربگي و حضور کوتاه مدت ارتباطي نداشته باشد و به نظرم يکبازيگر ?? سال هم که کار کند باز هم در يک فيلم جديد نگرانيحاصل از حضور در مقابل دوربين را خواهد داشت ، اين نگراني درسريال ستايش کمتر شد ، قبل از آن هم ? تا تله فيلم براي تلويزيون کارکرده بودم ولي در اين کار آنقدر راهنمايي ها و هدايت سعيد سلطاني(کارگردان) و همچنين گروه خوب بود که همه چيزبرايم شکل عادي و طبيعي پيدا کرد.
مي تواني خودت را در يکي دو جمله تعريف کني ؟!
فکر مي کنم آدم حساسي هستم ، شخصيت آرامي دارم و راجع به مسائل خيليعميق فکر مي کنم.
فکر مي کني نقش هايي که تا امروز به تو پيشنهاد شده و نقش هاييکه از اين به بعد پيشنهاد مي شود چقدر قرار است شبيه خودتباشد ؟!
ستايش را از جهاتي به خودم شبيه مي ديدم ، نقش هايي که تا امروز بازيکرده ام خيلي از من دور نبوده چون قطعا بايد جزئي از وجودم باشندکه بتوانم آنها را بازي کنم ، بيشتر دلم مي خواهد نقش هايي را به عهدهبگيرم که بخشي از آن را در زندگي خودم تجربه کرده باشم ، بهنظرم کار سختي است.
فکر مي کني بر چه اساسي براي نقش ستايش انتخاب شدي ؟!
سال پيش در يکي از اپيزودهاي شايد براي شما هم اتفاق بيفتدبازي کردم و توسط کارگردان به آرمان زرين کوب معرفي شدم ، بعد همکه آقاي سعيد سلطاني من را براي اين نقش پذيرفت.
پس از همان اول با گروه ستايش همراه بودي ؟!
نه اتفاقا ، من زماني وارد اين گروه شدم که حدود ? ماه بود ازتصويربرداري کار گذشته بود ، کمي برايم سخت بود و تا حدودي احساسغريبي مي کردم ولي خوشحالم که خيلي زود توانستم با اين گروهارتباط برقرار کنم.
نقش ستايش برايت چه ويژگي هايي داشت ؟!
قصه ستايش مربوط به سال ?? و سال هاي جنگ است و در اين قسمت هاييکه تا به حال پخش شده بيشتر خود ستايش و خانواده ها معرفي شدهاند ، لحظه لحظه ستايش را دوست داشتم ، تلويزيون را خيلي دوست دارم وهميشه دلم مي خواست نقش قابل قبولي داشته باشم – سريال ، داستان خوبيرا دنبال مي کند و بسيار خوب مي تواند ارتباط برقرار کند ، نقش منمربوط به سال ها پيش است و من با کمک آقاي سلطاني پيش ذهنيتو تصاوير ذهني خودم را تا آنجا که امکان داشت به فضاي آن سال ها نزديککردم ، سعيد سلطاني کارگردان بسيار دقيقي است و نگاهريزبيني به تک تک جزئيات دارد.
بر چه مبنايي نقش هايت را انتخاب مي کني ؟!
خيلي به دنبال اين نيستم که زودتر در نظر مخاطب ديده و شناخته شوم ،دلم مي خواهد به دنبال نقشي باشم که حرفي براي گفتن داشته باشد ،دوست دارم وقتي چند سال گذشت و من به تماشاي سريالي که خودمدر آن بازي کرده بودم نشستم ، خيلي شرمنده آن نشوم ، نقشي که درآناهيتا بازي کردم را خيلي دوست دارم حتي اگر تا آخر عمرم همفرصتي براي تجربه دوباره سينما برايم فراهم نشود آناهيتا را فراموشنمي کنم.
تصويربرداري ستايش هنوز ادامه دارد ؟!
بله ادامه دارد ، ستايش در دو فاز زماني مختلف اتفاق مي افتد وتصويربرداري فاز اول آن همچنان ادامه دارد.
الان براي کار جديد هم پيشنهادي داري ؟!
بله ، اتفاقا زياد بود ولي خيلي قصه هاي خوبي نداشت ، در ضمن تا زمانيکه ستايش ادامه داشته باشد کار جديدي نمي پذيرم.
با توجه به اين که حضورت در تلويزيون و سينما با نقش هاي اول و اصليفيلم بوده از اين به بعد هم برايت مهم است که نقش اول را بازي کني؟!
نه ، خيلي مهم نيست ، برايم مهم است که نقش خوب باشد و جاي کار داشتهباشد.
و صحبت آخر درباره ستايش …
ستايش را دنبال کنيد ، چرا که خيلي اتفاقات قرار است در اينمجموعه بيفتد.نوشته شده توسط shahab | شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 5:09
راستش از محلهاي در غرب تهران شروع شد؛ شهرآرا. مهرماه سال ???? بودکه عادل به دنيا آمد؛
تاثیر اشک زنان در کاهش میل جنسی مردان!
در خانوادهاي که پدرش مهندس برق بود و يک خواهر و يک برادر داشت.فضاي خانه مسلما فضاي فوتبالي نبود و او به دليل علاقهاش به فوتبال،بچه سر به راه خانه محسوب نميشد. دبستان را در مدرسه ذوقي،راهنمايي را در مدرسه طالقاني و دبيرستان را… البرز. بچهدرسخواني بود؛ آنقدر درسخوان که با معدل بالاي ?? ديپلمگرفت اما فوتبال هيچوقت از سرش نيفتاد. شايد به همين خاطرهم بود که پدر با او کاري نداشت. بعد هم در دانشگاه صنعتيشريف در رشته مهندسي صنايع قبول شد و تا پايان فوق ليسانس ادامهداد……
اغلب کارهاي ترجمهاي را خودش انجام ميدهد. زبانش آنقدر خوب بود که دردورهاي در دانشگاه تدريس ميکرد و البته در کلاسهاي زبان. باورتانميشود عادل فردوسيپور معلم زبانتان باشد؟ اما اگر دوستداشته باشيد بدانيد کلاسهاي زبان عادل چگونه ميگذرد،يک نفر برايتان زحمتش را کشيده: “تا حالا سر کلاسهاي عادلفردوسيپور رفتيد يا نه؟ خوب اگر نرفتيد، هيچ اشکالينداره و چيز خاصي رو از دست نداديد؛ به جز يک سري اطلاعاتفوتبالي.”
از اول جلسه که پسرا ميپرسن استاد از فوتبال چه خبر وهمين سوال کافيه که عادلخان شروع کنه به سخنراني و يک مدت مديديپشت سر اين بازيکن و اون تيم و اينا بگه و اطلاعات رو کنه.خلاصه بعد از همه اين حوادث، جناب عادلخان شروع ميکنن بهانگليسيصحبتکردن و درسدادن که خب صد البته طرز حرف زدنش اصلا بهانگليسي حرف زدن نميخوره ولي جدا از اينها، آدم ذاتا مهربونيه؛مثلا بعد از کلاس با دقت ميشينه به همه سوالا جواب ميده…».
خودش هم در مورد کلاسهاي زبانش ميگويد: «بالطبع حرفهايي پيشميياد ولي اصولا از يک ساعت و نيم زمان کلاس فقط ده تا پانزدهدقيقه!».
سال سوم دانشگاه تصميم گرفت به علاقهمندياش يعني کار خبريبيشتر بپردازد. به دفتر روزنامه ابرار ورزشي رفت: «من علاقه دارمکار کنم؛ مطلب بنويسم». اردشير لارودي سردبير آنوقت ابرار ورزشي از اودر مورد حيطه کارياش پرسيد: «ترجمه»! يک متن داد دستش و خداحافظيکرد؛ «فردا صبح اول وقت رفتم دفتر روزنامه. کارم رو تحويل دادم و بعداز چند روز کارم رو شروع کردم».
سال ???? بود. او کارش را شروع کرد. اما بيشک بزرگترينعلاقهمندياش حضــــــــور در صداوسيما بود. او به قول خودش «n»دفعهتست داد و در نهايت قبول شد؛ «اوايل هم مثبت بود اما ميگفتن صداتجوونه؛ پخته نيست. آخرين باري که تست دادم، اواخر سال???? بود».او در تست قبول شد و کار روزنامه را رها کرد و رفت. رفت کهرفت…گرچه که الان هنوز هم هر از گاهي کار مطبوعاتي راانجام مي دهد…همانطور که بازديدکنندگان پارس فوتبال هرچند وقت يک بار مطالب جادويي او را روي خروجي اولينپايگاه تخصصي فوتبال ايران مي خوانند.
رفت؛ هيچوقت پشت سرش رو هم نگاه نکرد. يکي از دوستانشدر روزنامه ابرار ورزشي، هنوز هم نااميد نشده و هرازچندگاهيبا شماره همراه او تماس ميگيرد.
اتفاق جديدي نميافتد، منتهي او ديگر تلفنهاي روزنامه ابرار راجواب نميدهد. کسي نميداند چه بين او و روزنامهاي که فعاليتش رادر آن آغاز کرد گذشت اما او حالا ديگر جواب نميدهد.
عادل فردوسيپور اما هيچوقت نميتواند «??» را دوست نداشتهباشد؛ برنامهاي که از ذهن او متولد شد و تا آنجا پيش رفت که کمترعلاقهمندي در فوتبال وجود دارد که ترجيح دهد دوشنبه شب را در خوابباشد تا جلوي صفحه تلويزيون. او از برنامهاش لذت ميبرد؛ شايد بيش ازگزارشکردن يک بازي؛ «آره! ترسناکبودنش هم جالبه. همين که يکچيزي بگيم که دعوا بشه، يک چالشي ايجاد ميکنه کهجالبه. به نظرم، اين يک ترس لذتبخشه».
کمي هم کمتر، به گزارشکردن روي خوش نشان ميدهد: «وقتي بازيها خوبباشند، گزارش ميچسبه. براي من باشگاههاي انگليساز همه لذتبخشتره. از اين کارم لذتي ميبرم که مطمئنم تو رشتهاي کهدرسش رو خوندم، نميتونستم اين لذت رو ببرم».
من قرمزم يا آبي؟او گزارشگر بيطرفي است؟ بسياري ازپرسپوليسيها ميگويند او استقلالي است. استقلاليها همبر عکس. هر کدام هم براي خودشان دليل دارند.
اگرچه به نظر ميرسد او در دورهاي که در دانشگاه شريفدرس ميخوانده پرسپوليسي بوده و آنها که از نزديک مي شناسندشمي دانند که زماني پرسپوليسي تيري بوده است ولي امروز اصلاحاضر نيست به طرف خاصي متمايل شود؛ «واقعا اينجا فضا اينقدر باز نيستکه يه گزارشگر بگه من قلبا طرفدار کدوم تيم هستم.اينجا فوتبال دوقطبي است. بگي قرمزم يا آبي، نصف مملکت با تو بدميشن. البته الان ديگه اصلا برام فرقي نميکنه. الان واقعابيطرفم. گزارشگر، يه ذره به يک تيم گرايش داشته باشه،تو کارش تاثير ميذاره».
اما اين مورد اصلا شامل حال تيم ملي نميشود. نميتوان گفت که اومثل يک تماشاگر ميتواند بهراحتي و به هر طريقي ابراز احساسات کنداما بيطرفي هم معنايي ندارد؛ «به هر حال در اين جور موارد، حتي استرسهم ايجاد ميشه. اگه بگم در مورد پيروزي يا باخت تيمملي کشورم بياحساس و بيطرف هستم حتما دروغ گفتهام. مسلما ما بايدتوي کار گزارش بيطرف باشيم ولي آن احساسي که انسان در مورد کشورخودش داره، مانع اصلي کاره».
سوتيهاي عادل
بهتر است کمي هم در مورد اشتباهات عادل فردوسيپور در کارگزارش بدانيم؛ چيزي که به قول خودش «سوتي» نام دارد؛ «سوتيزياد دارم. بهترينش هم اين بود که توي برنامه، حدود ?ساعت تموم باآقاي حاجرضايي بوديم و من موقع خداحافظي گفتم خب من از آقاينصيرزاده که ?ساعت با ما همراه بودن تشکر ميکنم. اصلا اون شب،هنگ کرده بودم».
با اين حال، شايد اين مشکل اساسي فردوسيپور نباشد. بيشتر، ازتندصحبتکردن عادل شاکي هستند تا اشتباهاتش. او هنوز هم با وجود اينکهبهتر از گذشته صحبت ميکند اما گاهي اوقات کنترل از دستشخارج ميشود؛ «از بچگي اينطور بودم. خيلي هم تمرين کردم وبازم دارم تمرين ميکنم که اينطور نباشم ولي در کل، خيلي تند صحبتميکنم».
البته او هيچگاه هيچ تکنيک خاصي را برايگزارشکردن نياموخته است؛ «هنوز خيلي چيزهاست که بايد يادبگيرم، چون هيچ دوره خاصي نديدهايم و همه هنرمونچيزهاي ذاتي و بيشتر خلاقانه است. هيچ وقت به طور اصوليبهمون ياد داده نشده که بايد چيکار کنيم و هيچ کلاس خاصيزير نظر مربيهاي داخلي و خارجي برامون نذاشتن».
او حتي ميتواند آرزو کند که در بازيهاي ملي روي سکوي تماشاگرانبود؛ «… و مثل او بالا و پايين بپرم».
انتقاد نميشودهميشه حسرت انتقاد کردن گزارشگران خارجي راميخورد: «اين قدر که گزارشگران خارجي بهراحتي از بازيکنانانتقاد ميکنن که ما نميتونيم بکنيم. سه سال پيش تو بازيمنچستر – رئال وقتي گري نويل دوکارته شد، گزارشگربازي گفت من مطمئنم خيلي از طرفداران منچستر خوشحال شدن کهگري نويل دواخطاره شد. اگر شما چنين چيزي رو درمورد بازيکن x پرسپوليس يا استقلال بگويي، پدرترو درمييارن؛ حتي اگه بدترين بازيکن زمين باشه».
او بارها چوب همين مساله را خورده است. ?فصل پيش عليپروين حسابي از خجالت عادل فردوسيپور درآمد و مسلما او تامدتي سوژه داغ شعارهاي تماشاگران در ورزشگاه کارگرانبود. امير قلعه نويي هم کم، آهن داغ انتقاد را روي تن او نگذاشتهو حالا و در آخرين مورد، خداداد عزيزي – مرد هميشه شاکي فوتبال –پس از کسب نتيجه ناخوشايند ابومسلم برابر مس کرمان، چنان ازاين گزارشگر تلويزيوني انتقاد کرد که گويي او در تماميبدبختيهاي ابومسلم نقش دارد.
با اين حال، کمتر ديده ميشود که او در برنامه تلويزيوني?? يا حتيگزارشهايش مصحلتانديشي پيشه کند: «خودم سعي ميکنم هرچيزي به ذهنم ميرسه بگم و تا جايي که نترسم ميگم.بعضيها بهشون برميخوره. بعضيها چيزهاي ديگري مي گن والبته خودسانسوري هم هست».
فقط فوتبال
بيطرفي باعث نميشود که او به فوتبال بيتفاوت باشد. يکي ازعلاقهمنديهاي اصلي او در زندگي، پرداختن به فوتبال است؛ ازفوتبالبازيکردن و تماشاکردن، تا مجلههاي خارجي فوتبال و اينترنت؛«ميشه گفت از ??ساعت، ??ساعت در حال ديدن فوتبال، خواندن اخبارفوتبال و کارکردن روي فيلمهاي فوتبالي هستم.
اصلا فوتبال تمام زندگي منه». همسر عادل فردوسيپور شرايط راپذيرفته: «او کاملا پذيرفته که قراره با کي زندگي کنه.من کار خودم رو ميکنم و برايم خيلي جديه. هر اتفاقي بيفته من بايدفوتبالم رو ببينم. همه هم ميدونن وقتي فوتبال ميبينم، نبايد کاري بهکار من داشته باشن».
فيلم ديدن من
يکي از علاقهمنديهاي سابقش سينما بوده. البته الان تنهاعلاقهمندياش«??» و فوتبال است و بس. شايد هم ديگر حوصلهاش راندارد که به سينما برود؛ «نه ديگر! اصلا حوصلهاش رو ندارم. واقعانميتونم بشينم پاي تلويزيون و يه فيلم رو تا آخر ببينم».
کلاسهاي زبان عادل
زبان انگليسي! علاقه عجيبي به زبان داشت. از کلاس اول دبيرستاندر کلاسهاي زبان نامنويسي کرد. سال آخر دبيرستان به خاطر کنکور، زبانرا رها کرد اما بعدا وقتي برگشت، تا پايان کار را ادامهداد. سال سوم دانشگاه، زبان تمام شد: «کلاسهاي استادياش رو همقبول شدم اما کارم تو تلويزيون بيشتر شده بود و تصميم گرفتم نرم»نوشته شده توسط shahab | شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 5:09
يک زيباي خيره کننده از لبنان. چشمهاي گيرا ، ظرافت ،دلربايي کردن و به طمع انداختن. اين شيفتگي شرقي ، کليد ورود اوبه دنياي شهرت ، مد و موزيک بوده است.
راه های تشخیص ناباروری در زنان و مردان!
هيفا در سن 16 سالگي ،در مسابقه زيبايي جنوب لبنان برنده شد و درسال 1995 در قسمتي از رقابت ميس لبنان توانست مقام بياورد
Hayfa Wehbe
نام کامل : هيفاء محمد وهبي
نام هنري :هيفاء وهبي
تاريخ تولد : 10 مارس 1970
محل تولد : لبنان
يک زيباي خيره کننده از لبنان. چشمهاي گيرا ، ظرافت ،دلربايي کردن و به طمع انداختن. اين شيفتگي شرقي ، کليد ورود اوبه دنياي شهرت ، مد و موزيک بوده است.
هيفا در سن 16 سالگي ،در مسابقه زيبايي جنوب لبنان برنده شد و درسال 1995 در قسمتي از رقابت ميس لبنان توانست مقام بياورد .تقريبا يکسال بعد بود که اين زن جوان و زيباي لبناني درخواستهاي زيادي ازFashion Show به دستش رسيد. پس از آن ، عکسهايش روي جلد بيش از100 مجله بچاپ رسيد ، که او اين موضوع را مديون زيباييش (با صورتي کاملا عربي وشرقي) است. بعلاوه در سايتهاي اينترنتي ،گيرايي چشمهايش ، طلسم مي کرد . او در ملکه زيبايي جهان ،توسط طرفدارانش راي آورد.
از اينجا بود که استعداد او در خوانندگي به وسيله شرکت موزيکروتانا کشف شد . آلبوم هو الزمان اولين ميوه مشترک هيفا و روتانا است. روتانا هيفا را تشويق ميکرد ، و ديگران ديدند که هيفا در حرفهاش خيلي جدي و داراي حسن انتخاب و باريک بين در انتخاب ترانه سرايآلبومش و موزيک و تهيه کننده اش است . او آهنگهايش را با يک صدايشيرين اجرا ميکرد که مستقيم در قلب نفوذ ميکرد. او از دوران کودکي اشعکس خوانندگي در صحنه هاي بزرگ دارد . امروز هيفا حاصلسماجت در تلاشها و کودک روياهاي بچگي اش را که به حقيقتپيوسته است را ميبيند
و هنوز دليلي براي کار خستگي ناپذيرش دارد ، و آن ،دستيابي به آرزوهايش است ، خوش بيني به فراسوي همه محدوديت ها ... اوآرزوهاي بزرگي براي آينده اش دارد .هيفا عقيده دارد که بيدرنگ ، مي تواند پيشرفت کند و به مرحله اي برسد که برايشبتواند خوشحالي بياورد .او را راضي کند. اولين آلبوم هيفا هو الزمانشانس بزرگي در زندگيش بود و باعث شد تا او خيلي بادقت ، وبي تکلف و ساده باشد . او مورد تشويق بزرگي از طرف دوستان صميميو خانواده اش ، و شرکت روتانا قرار گرفت . خواندن و نقاشي ،سرگرمي اصلي اوست .
هيفا به دريا ، خورشيد ، و طبيعت عشق مي ورزد . ملکه زيبايي برتر مدلفشن ،حالا خواننده اي است که به اندازه کافي قوي است در مشکلات وموانع ، و روياي بچگي اش را در يک آلبومي که او را به ستارههاي دنياي موسيقي سوق داد .
هيفا از ازدواج اولش يک دختر12 ساله دارد که البته پس از طلاقخانواده همسر سابقش آن دختربچه را که 7ساله بود را به او تحويلندادند .البته هميشه شايعات زيادي در مورد ازدواج او بوده وهست وليهنوز هيچکدام تحقق نيافته است که آخرين آن مربوط به يک کارخانهدارو ميلياردر مصري است و هنوز مبهم ميباشد. برج نجومي هيفا حوت (ماهي ) ميباشد و هيفا يک خواهر به نا
آخرين آلبوم هيفا بدي عيش نام دارد که در اواخر سال 2005 به بازارعرضه شد و البته چند آهنگ هم دارد که بدون آلبوم و بيشتر بهصورت کليپ تا کنون منتشر شده است.
هيفا کليپهاي زيادي ازجمله بدي عيش ،بوس الواوا ، انا هيفا ، ياحياه قلبي ، رجب و ... دارد اما اکثر طرفداران او ترجيح ميدهند بيشترشو ها و حتي کنسرتهاي او از تلوزيون پخش گردد که اين بيشتربخاطر حرکات خاص خودش و رقص عربيش ميباشد.نوشته شده توسط shahab | شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 5:09
آقاي بيژن مرتضوي در شمال ايران در نزديکي درياي خزر به دنيا آمد.وينواختن ويولن را از سه سالگي آغاز کرد.در تهران تحت نظر پنجتن از معتبر ترين و معروفترين اساتيد ويولن به يادگيري ويولنمشغول شد و تکنيک هاي ويژه اي همچون بداهه سازي(و بداهه نوازي)ارکستراسيون :ترتيب و تنظيم: گام ربع پرده و غيره...راآموخت.
آیا بارداری بر میل و رفتار جنسی تاثیر دارد؟!
در سن هفت سالگي اين کودک با استعداد يادگيري نواختنپيانو گيتار سازهاي کوبه اي و سازهاي زهي موسيقي سنتي عامهپسند مانند عود تار و سنتور را فرا گرفت.آقاي مرتضوي دريازده سالگي مقام نخست مسابقه کشوري موسيقي دانش آموزان را کسبکرد.او تنها چهارده سال داشت که يک گروه ارکستر سي و دونفري تشکيل داد و ساخته هاي خود را بار ها در اردوي معروف تابستاني"رامسر"در ايران اجرا کرد.
او بعد از اتمام مقطع دبيرستان به انگلستان رفت.در آنجا تحصيلاتدانشگاهي خود را در رشته مورد علاقه اش مهندسي و نقشه کشي شهريادامه داد.همچنين اجراي موسيقي و يادگيري ويولن را دنبالکرد.
در سال 1979 ميلادي به ايالات متحده آمريکا مهاجرت کرد و به تحصيل دررشته موسيقي در دانشگاه ايالت تگزاس ادامه داد.سپس درسال 1985درکاليفرنيا سکونت کردو اولين آلبومش را عرضه کرد که پرفروشترين آلبوم در سال 1990 شد.
مشخصه اي که او را از همه نوازندگان ديگر متمايز مي کندتوانايي او در نواختن همه سازهاي به کار رفته در آثارش است.
تور داخلي و بين المللي که از سال 1990 آغاز شد براي او مخاطبانفراواني در سر تاسر جهان فراهم کرد. اکنون او به عنوان اولين هنرمندايراني که تحت حمايت شرکت هاي "Nederlander Productions" "Jeep Eagle"" New Dodge" "Chrysler" مي باشد شناخته شده و مورد احترام است.
در سوم جولاي 1994 پس از سي و چهار سال نوازندگي ويولنآقاي بي÷ن مرتضوي اولين هنرمند ايراني بود که نبوغ مسلم خود رادر"Greek Theater" به منصه ظهور نهاد.
يکي از قطعاتي که او در اين کنسرت اجرا کرد "حماسه"(Epic) نام داشت کهدر يازده سالگي ساخته بود.روي صحنه کنسرت :آقاي مرتضوي(تحقق)روياي کودکي اش را با تماشاگران قسمت کرد:او آرزو داشتروزي قطعه"حماسه"را همراه با يک گروه ارکستر بزرگ اجرا کندو موسيقي ملي وطنش را به همه مردم جهان معرفي کند.
اين آرزو سرانجام به حقيقت پيوست.نوشته شده توسط shahab | شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 5:09
هيچگاه از حد يک بازيگر خوش چهره صعود نکرد وگزاف نيست اگر او را بد شانس ترين چهره سينمايي دانستکه با داشتن خصوصيات ويژه اي مي توانست را ه خود را باز کند او ورادان اولين حضور رسمي خود را در شور عشق نشان دادند و حالا رادان بهيک ستاره بدل شده اما مهناز افشار با موفقيت مسيري طولاني فاصله داردو اگر بپذيريم که او حتي زودتر از رادان دوربين سينما راشناخته و تجربه کرده بود پس بايد گفت يک جاي کار در برنامهحرفه اي او مي لنگد.
راههای مقابله با افراط در شهوت چیست؟
افشار که تا مقطع ديپلم در رشته تجربي تحصيل کرده است متولد 1356مي باشد و مدتها به خاطر شباهت و به خواننده و بازيگر پيشاز انقلاب يعني فايقه آتشين در بورس جنحالهاي مطبوعات شايع پردازقرار داشت.
مهناز بازي را با مجموعه عشق گمشده در سال 1376 آغاز کرد وپس از آن در دوستان به کارگرداني علي شاه حاتمي در سال 77به سينما راه يافت . فيلم شکست مي خورد اما لااقل او را براي اندکزماني مي شناسند.سپس با محسن محسني نسب درام ورزشي شيرهاي جوانرا در کنار جعفر دهقان و در سال 78 به سرانجام مي رساند که با استقبالقابل قبولي روبرو مي شود . اما هنوز براي عرض اندام فرصت دست ندادهبود . تا اينکه دار سال 80 از راه مي رسد و نادر مقدس از او براي درنقش مقابل بهرام رادان دعوت به عمل مي آورد .
شور عشق ساخته مي شود و ناگهان هر دو چهره اصلي فيلم بهشهرتي باور نکردني دست پيدا مي کنند . سال بعد از آن در خاکستريبه کارگرداني مهرداد مير فلاح بازي مي کند که به خاطر موضوعشتوقيف مي شود . توقيف فيلم جنجالهاي مطبوعاتي و حواشي غير قابل کنترلپيرامون افشار او را به سکوت مي کشاند و سر انجام در سال 80 بانگين در يک نقش نامتعارف و باز هم جنجالي باز مي گردد دختريدر قفس در سال در سال 81 هيچگونه موفقيتي را با او همراهنمي کند.اما سال 82 شانس يک باره در خانه افشار مي زند سه فيلم زهرعسل ،کما و سيزده گربه روي شيرواني با فروش بالايي روبرو مي شوند. افشار يک پله بالاتر مي آيد ضمن آنکه اکران تقريبا همزمان سهفيلم از او نام و چهره اش را بيشتر در ذهن ماندگار ميکند.
زهر عسل در کنار شهاب حسيني و گلزار جاي چندان کاري نداشتدر واقع ساخته ابراهيم شيباني به غير از گلزار و البته حضورکوتاه اما جذاب حسيني هيچ نکته مثبتي در خود نداشت و نمي توانفيلم را متعلق به افشار دانست که يک اثر کاملا مردانه بود .کما بههمين طريق باحضور امين حيايي و گلزار يک اثر کاملا مردانه بهحساب مي آمد . اما 13گربه روي شيرواني با وجود داشتن فضاييفانتزي و تاکنون تجربه نشده و داشتن چهره هاي مطرحي چونگلزار و شريفي نيا و نواب صفوي او را در سطح خوبي شناور نگهمي دارد. سال 83 در فيلم آکواريوم نيز در کنار امين حيايي و سالاد فصلدر کنار شريفي نيا و شکيبا ظاهر مي شود . او در سالاد فصل همبازيقدرتمند و قوي چو ن ليلا حاتمي را در کنار داشت . امسال او نيزتنها به بازي در کارگران مشغول به کارند به کارگرداني مانيحقيقي پاسخ مثبت داده است.
ابتدا با سريال تلويزيوني «گمشده» وارد عرصه بازيگري شد وسپس خيلي زود به عرصه سينما پا گذاشت، فيلم «شور عشق»او و بازي در کنار «بهرام رادان» او را به شهرت رساند و سپسخاکستري، کما، زهر عسل، آکواريوم و همچنين فيلم زيباي آتشبسساخته تهمينه ميلاني را از او ديديم، قرار است به زودي از اينبازيگر فيلم «تله» بر روي اکران بيايد، از مهناز افشار چهميدانيد؟ آنچه که درذيل خواهيد خواند، گوشههايي اززندگي اين هنرپيشه خوب سالهاي اخير کشور که بسيارپرکار است...
• شروع کار بازيگري من از سال 78 با سريال تلويزيوني به نامگمشده ساخته مسعود نوابي بود.
• ديپلم تجربي دارم.
• من وارد خونه هر کسي که ميشم دکوراسيون خونشو عوض ميکنم حتي در منزلخودمون هفتهاي يکبار وسايل خونه رو جابهجا ميکنم و دوست دارم در اينرشته تحصيلات خودم رو ادامه بدهم، عاشق ديزاين دکوراسيون هستم.
• من 4 سال تدوين خوندم ودر همين حيطه هم فعاليت کاري داشتم وهمچنين کار در حيطه تيزرهاي تبليغاتي که چند کار انجامدادهام، کار خوب و قشنگي است و حس خوبي نسبت به کارم داشتم تااينکه وارد بازيگري شدم.
• تاکنون 9 يا 10 کار سينمايي داشتم همين طور هم به تعداد کارهايمافزوده ميشه.
• بر عکس همه، من در دوران کودکي و نوجواني اصلا به بازيگريعلاقه نداشتم و هميشه وقتي در مدرسه تئاتر اجرا مي شد، در ميرفتم وفرار ميکردم اصلا هم خوشم نميآمد.
• قبل از قبول نقش سناريو رو ميخونم، البته هر کسي روشي داره، من هميکبار که سناريو رو خوندم، شب موقع خواب مرور ميکنم با نقشمزندگي ميکنم.
• فعلا من کارم بازيگريه و بايد اين کار را خوب انجام بدم، بعداوقت براي کارگرداني زياده.
• اين اعتقاد رو دارم در فروش فيلم کليه عوامل دخيل هستند، اگهبازيگر خوب باشه، ولي کارگردان خوب نباشه، مسلما کار خوبنميشه، حتي عوامل پشت صحنه هم در فروش يک فيلم دخيل هستند.
• به خاطر تصادف بدي که داشتم از رانندگي ترسيدم و از اون موقعبه بعد هيمشه کمربندم رو ميبندم.
• چون شکمو هستم، دستپختم هم خوبه تمام زماني که غذا در حالآماده شدنه سراجاق هستم.
• شايد من جزء خوش قولترين هنرپيشههاي سينما باشم.
• اصلا ميونه خوبي با افراد بد قول ندارم. خوش قولي از نکات بارززندگي من است.
• اگه مهناز افشار بازيگر نميشد شايد راننده کاميون ميشد!چون به کارهاي سخت علاقه دارم.
• به نظر من هر کسي به هر کاري که بخواهد ميتونه برسه در جهان هستي بههر چه بخواهيد ميتونيد برسيد فقط کافي است بخواهيد. و چندسال پيش پدر خدا بيامرزم را از دست دادم، او قوت قلبي برايمن در زندگي بود، ياد او هميشه در خاطرم است، روزي نيست که باياد پدر زندگي نکنم او همهچيز من در اين زندگيبود.
• مادرم مونس من است، اگر او هم نباشد، ديگر زندگيبرايم معنا ندارد.
مجموعه آثار:
- دوستان (علي شاه حاتمي، 1377)
- شيرهاي جوان (محسن محسني نسب، 1378)
- شور عشق (نادر مقدس، 1378)
- خاکستري (مهرداد ميرفلاح، 1379-80)
- نگين (اصغر هاشمي، 1380)
- دختري در قفس (قدرت الله صلح ميرزايي، 1381)
- 13 گربه روي شيرواني (علي اکبر عبدالعلي زاده، 1382)
- زهر عسل (ابراهيم شيباني، 1382)
- کما (آرش معيريان، 1382)
- سالاد فصل (فريدون جيراني، 1383)
- آکواريوم (ايرج قادري، 1383)
- کارگران مشغول کارند (ماني حقيقي، 1384)
- آتش بس (کيومرث پوراحمد، 1383)
- چه کسي امير را کشت؟ (مهدي کرم پور، 1384)
- محاکمه (ايرج قادري، 1385)
- تله (سيروس الوند، 1385)
- رييس (مسعود کيميايي، 1385)
- تسويه حساب (تهمينه ميلاني، 1386)
- کلاغ پر (شهرام شاه حسيني، 1386)
مجموعه تلويزيوني:
- گمشده (1376)نوشته شده توسط shahab | شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 5:08
نام: لادن طباطبايي
این کارها باعث زجر کشیدن جنین می شود!
تاريخ تولد: 1349 - تهران
...............................................
فارغ التحصيل بازيگري تئاتر از دانشکده هنرهاي زيبايدانشگاه تهران.
هيچگاه آنطور که بايد، نتوانست بدرخشد هرچند کهبازيهاي نسبتا خوبي در کارنامه دارد. بازي در مجموعه پليسي خوابو بيدار فرصت بسيار خوبي براي هنرنمايي او بود.
بازيگر برگزيده از دوازدهمين جشنواره سراسري تئاتر فجر براينمايش سورنا و مادر لوک.
متولد تهران ، ديپلمه علوم تجربي و ليسانس بازيگري تأتر ازدانشكده هنرهاي زيبا ،دانشگاه تهران .
گذراندن دوره سه ماهه فيلمنامه نويسي و تحليل فيلم در كلاسهايكارگاه آموزش فيلمسازي ، زير نظر فريدون جيراني و فرخ انصاريبصير.
شروع فعاليت بازيگري همزمان با ورود به دانشكده ، با حضور درنمايشهاي دانشجويي .
وي ابتدا با گرايش نمايش عروسكي به تحصيل پرداخت كه حاصل آنچند تجربه عروسك گرداني ، نمايشنامه نويسي عروسكي وكارگرداني دو نمايش( مهمانهاي ناخوانده ، به شيوه زنده )و ( جوجهطلايي ، عروسكي ) بود . سپس با تغيير گرايش به رشتهبازيگري فعاليت خود را در اين زمينه متمركز كرد .
در بهمن ماه 1373 با ارايه پايان نامه نظري و عملي از دانشكدهفارغ التحصيل شد . پايان نامه نظري وي تحت عنوان « بازيگر واشيا » به بررسي ارتباط بازيگر و اشيا از دير باز تاكنونميپردازد و ضمن نگاهي به ديدگاههاي پيشينيان بهنقش و حضور اشيا در حيطه نمايش و زندگي ، كاركرد اشيا را درجريان نزديكي به نقش بررسي ميكند .
پايان نامه عملي وي با نام « لباسي براي مهماني » اجرايي بود باتحليل كاملاً متفاوت از نمايش دعوت ِ غلامحسين ساعدي . در اين نمايشكه با كارگرداني محمد رحمانيان و بازي لادن طباطبايي و مهتابنصير پور به مدت 10 شب بر صحنه تالار مولوي بود ، اشيا موجود درصحنه بنحوي مورد استفاده بازيگران قرار ميگرفت كه مفاهيممتفاوتي را به تماشاگر القا مينمود .
تعدادي از نمايشهاي دانشجويي كه به عنوان بازيگر در آنها حضورداشته :
سياه ( علي نصيريان )، باغ وحش شيشه اي ( تنسي ويليامز )، خانهبرناردا آلبا ( گارسيا لوركا )، يرما ( گارسيا لوركا ) ،دعوت ( غلامحسين ساعدي ) ، تكيه بر باد ( ناظرزاده كرماني ) دختر بخت( اوژن يونسكو )، چهار فصل ( آرنولد وسكر + كارگردان ).
همچنين با بازي در نمايش « سورنا مادر لوك » نوشته داريوش مختاريو كارگرداني فرشته سرابندي ، جايزه بازيگر برگزيده زنرا از جشنواره سراسري تأتر فجر بدست آورد ( سال 1372 ).
در سال 1378 نمايش تك پرده اي با نام « ليلي...بي مجنون » نوشتهو كار خودش را با بازي خودش بر روي صحنه برد ، كه اين نمايش با صحنهخالي و با تكيه بر توانايي بازيگر در ارايه چندين نقش و بااستفاده از مفاهيم اشيا اجرا شد كه در جشنواره تأتر بانوان جايزهبازيگر برگزيده را از آن خود كرد .
اولين حضور وي در مقابل دوربين تجربه كوتاهي در برنامه عروسكي « عطر وگلاب بپاشيد » به كارگرداني ايرج طهماسب (1370 ) بود وپس از آن مجموعه تلويزيوني « بر سر دو راهي » به كارگردانيحسين فردرو (1371 ) و جنگ نوروز 72 داريوش كاردان .
هم چنين دو تله تأتر تحت نام مجموعه يك داستان ، بهكارگرداني محمد رحمانيان ، برگرفته از آثار نويسندگانروسي بازي كرد .
پس از پايان دوره ليسانس وي بازيگري را به طور جديدنبال كرد ، اولين سريال بلند وي « نيمه پنهان ماه» بهمن ماه1373 پخش شد و بهار 1374 اولين حضور مقابل دوربين 35 با فيلمسينمايي سايه به سايه به كارگرداني علي ژكان رقم خورد . تابستان1374 در فيلم سينمايي خواهران غريب (كيومرث پوراحمد ) شركت كرد...نوشته شده توسط shahab | شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 5:08
دنيل جيکوب رادکليف (Daniel Jacob Radcliffe) متولد 23 جولاي 1989 (يکمرداد 1368) و بازيگر انگليسي تبار فيلم هاي سينمايي،تلويزيوني و تئاتر است. وي بيشتر از همه به خاطر بازي نقش هريپاتر در پنج فيلم اول بر اساس رمان پرفروش مجموعه کتابهاي هري پاتر مشهور شده است و قرار است در سه قسمت آخر هم بازيکند
همه چیز درباره نیروی باه و راه های تقویت آن!
رادکليف در بيمارستان ملکه شارلوت در جنوب لندن واقع در انگلستانبه دنيا آمد و تنها فرزند آلن رادکليف و مارشا گرشام است.پدرش نماينده ادبي است و مادرش بازيگردان است که در فيلمهاي مختلفي براي BBC مثل رازهاي بازرس لينلي و فيلم جديد تا بهتنخوردم برو کنار کار کرده است. رادکليف براي اولين بار در سن پنجسالگي به بازي کردن علاقمند شد. در دسامبر 1999 اولين بازي خودرا در دومين نسخه فيلم تلويزيوني ديويد کاپرفيلد اثر چارلزديکنر از شبکه BBC انجام داد که نقش کودکي کاراکتر اصلي را بازيکرد.
در سال 2000، وقتي که ديويد هيمن توليدکننده فيلم هاي هري پاتربازي دنيل را در نمايش سنگ هايي در جيبش را در لندن ديد، از اوخواست تا براي آزمون بازيگري نقش هري پاتر شرکت کند. در ماهآگوست همان سال، بعد از انجام چندين آزمون مختلف، او برايبازي در بزرگترين اقتباس تاريخ سينما از مجموعه کتاب هاي موفق وپرجايزه ي جي.کي.رولينگ انتخاب شد. رولينگ شخصا انتخاباو را تاييد کرد و گفت: “وقتي فيلم تست بازي دن رادکليف رو ديدم،فکر کردم که کريس کلموبس هري پاتري از اين بهتر نميتونهپيدا کنه.” رادکليف در سال 2001 اولين بازي خود را در نقش دومهمبازي پريس براسنان در خياط پاناما ايفا کرد و فيلم اولهري پاتر، هري پاتر و سنگ جادو اواخر همين سال اکرانشد.
علاوه بر اين، رادکليف در چهار اقتباس بعدي فيلم هاي هريپاتر بازي کرد: هري پاتر و تالار اسرار (2002)، هريپاتر و زنداني آزکابان (2004)، هري پاتر و جام آتش (2005) وهري پاتر و محفل ققنوس (2007). او براي فيلم ششم و هفتم همقرارداد بسته است. هري پاتر و شاهزاده دورگه که فيلمبرداريآن از سپتامبر 2007 شروع شد، در 21 نوامبر 2008 اکران خواهد شد .هري پاتر و يادگاران مرگ قسمت اول و دوم هم انتظار ميرود در 2010 و 2011 اکران شوند. فيلم هاي هري پاتر جزوپرفروش ترين هاي باکس آفيس در سطح جهان بوده اند.
در سال 2002، رادکليف به عنوان بازيگر مهمان در تئاتر وست اندلندن به نام بازي که نوشته بودم به کارگرداني کنت برانا (که بههمراه رادکليف در هري پاتر و تالار اسرار همبازي بودند) شرکتکرد. در سال 2006، تغيير خود را از بازيگر کودک به بازيگريبزرگسال شروع کرد و درمجموعه تلويزيوني Extras در نقش خودش بازيکرد، بعد از آن هم فيلم درام استراليايي پسران دسامبر را بازيکرد. اين فيلم که تنها در شش هفته فيلم برداري آن به طول انجاميد، درامريکاي شمالي توسط کمپاني وارنر براز در 14 سپتامبر 2007اکران شد. رادکليف با يک مربي زبان حدود شش ماه کار کرد تا لهجهاستراليايي بگيرد. او اين نقش را بيشتر براي اين قبول کرد که ميخواست در فيلمي ظاهر شود که در نقش مکمل باشد تا نقش مرکزي و اصلي.بعد از آن رادکليف در 27 فوريه 2007 در بازسازي نمايش اکوس، نوشته يپيتر شفر در نقش آلن استرنگ، پسر اصطبل داري که با اسبها مشکل رواني دارد ايفاي نقش کرد.
اين نقش در سطح وسيعي توجه رسانه ها را به خود معطوف کرد و باعث فروشسرسام آور دو ميليون پوندي آن شد که البته رادکليف در اين نمايشعريان ظاهر شده بود. بازي رادکليف توسط منتقدين بسيار مورد تحسين قرارگرفت بطوريکه اکثر منتقدان تحت تاثير ظرافت و عمق بازي او برخلاف نقش هميشگي اش قرار گرفتند. آخرين اجراي رادکليف دراکوس 9 جوون 2007 بود. بعد از آن اين تئاتر در سال 2008 به نيويورک همراه پيدا کرد و رادکليف نقش آلن استرنگ را به همراهريچارد گريفتز دوباره بازي کرد. ريچارد گريفتز درلندن هم در اين نمايش همبازي رادکليف بود که در مجموعه هري پاترهم نقش ورنون دورسلي را بازي مي کند. دنيل گفته بود که نسبت بهاجراي مجدد اين بازي در برادوي امريکا دچار استرس شده است زيرابينندگان امريکايي از لندني ها دقيق تر هستند.
در تابستان 2007 در فيلم درام جک، پسر من در شبکه ITV بازي کرد.اين فيلم بر اساس شعر روديارد کيپلينگ بود و در روز يادبودجنگ در سال 2007 در بريتانيا پخش شود و در سال 2008 هم درايالات متحده پخش شد. در اين فيلم رادکليف نقش جککيپلينگ سرباز و فرزند روديارد کيپلينگ نويسندهرا در طي جنگ جهاني اول بازي کرد. او در مورد نقشش گفت:
براي اکثر کساني که در سن و سال من هستند، جنگ جهاني اول فقط يکياز درس هاي کتاب تاريخ هست. اما من هميشه شيفته ي اين موضوع بودم وفکر ميکنم مسائل امروز از همان اتفاق سرچشمه مي گيرند.
رادکليف در سن 16 سالگي اولين نوجواني بود که خارج از خانوادهسلطنتي بريتانيا، پورتره اش در گالري پورتره مليبريتانيا قرار گرفت. در 13 آوريل 2006، استورات پيرسونرايت، پورتره او را کشيد و به عنوان افتتاحيه جديد تئاتر مليسلطنتي براي اولين بار رونمايي شد و بعد از آن به گالريپورتره ملي بريتانيا منتقل شد و در آنجا ماند. رادکليف در زمانطراحي پورتره، چهارده ساله بود
ر 9 جولاي 2007، رادکليف و دوستان بازيگر هري پاتري اش،روپرت گرينت و اما واتسون اثر دست ها، پاها و چوبدستي هاي خود را در تئاتر چيني گروامن در هاليوود منقوشکردند.
در 28 دسامبر 2007، نيويورک تايمز گزارش کرد که قرار است رادکليفنقش دن الدن، عکاس خبري مرحوم را در فيلم زندگي وي با عنوان سفربازي کند. کتي، مادر الدن، شخصا رادکليف را براي اين نقش انتخاب کرد.پيش از رادکليف هيث لجر، رايان فيليپ و ژواکين فينکس توسطوي رد شده بودند. او در مورد رادکليف گفت: “پر از انرژي وشوخ طبعي است، مانند پسرم.”
رادکليف قبلا در مدرسه پسرانه ساسيکس هاوس درس مي خواند و برايامتحانات درجه AS خود به مدرسه شهر لندن رفت. او در سه مرحله از آزمونAS خود رتبه A را کسب کرد که در 2006 برگزار شد، اما بعد از آنتصميم گرفت براي مدتي استراحت کند و از درس فاصلهبگيرد.
او بيس گيتار مي نوازد و آن را از گري الدمن آموخته است.طرفدار موسيقي پانک راک است و از گروه هاي مختلفي خوشش ميآيد. از *** Pistols گرفته تا Arctic Monkeys و اخيرا همHard-Fi، Jack Penate و Kate Nash را گوش مي دهد. ولي گروهمحبوبش The Hold Steady است. در ضمن طرفدار تيم فوتبال باشگاهفولهام هم است. سر صحنه در اوقاتي که ضبط نيست براي پر کردن وقتشتنيس بازي مي کند و با بقيه بازيگرها ويديو گيم بازي ميکند. دوستي صميمي با روپرت گرينت، اما واتسون، تام فلتون وگري الدمن دارد.
رادکليف در سال 2006 در ليست ثروتمندان مجله ساندي تايمز قرارگرفت که ثروث شخصي او را چيزي حدود 14 ميليون پوندتخمين زده بودند که تبديل به ثروتمندترين نوجوان بريتانيا شد. بارديگر هم در سال 2007 در ليست ثروتمندان قرار گرفت که دررتبه 13م جوانان ثروتمند بريتانيا با احتساب 17 ميليون پوند ثروتقرار گرفت. او گفته است براي اولين فيلم هري پاتر 250هزار پوند دستمزد گرفته است و براي چهارمين فيلم 5.6ميليون پوند و بيش از 8 ميليون پوند هم براي هري پاترو محفل ققنوس دستمزد داشته است. با وجود ثروتمند بودنش گفته استکه ذائقه گرانقيمتي ندارد. او گفته که بيشتر از همه به کتابخواندن علاقه دارد که کتاب هاي بسياري هم خوانده است. رادکليف بهعنوان حامي بسياري از موسسات خيريه عمل مي کند، مثل موسسه خيريهکودکان دملزا در سيتينگبورن که از طرفدارانش خواسته است به جايکادو فرستادن براي روز تولدش، به اين موسسه خيريه کمک کنند. در فوريه2005، دنيل تي شرت هاگوارتزي خودش را که امضا کرده بود در حراجيخيريه به نفع قربانيان حادثه سونامي سال 2005 فروخت. تي شرت او بخشياز حراجي لباس هاي هنرمندان براي جمع آوري اعانه به موسسه خيريهبازسازي سريلانکا بود. او اين تي شرت را در طي فيلمبرداري فيلم هريپاتر و جام آتش پوشيده بود. اين تي شرت فقط به عوامل وبازيگران فيلم داده شده بود. تي شرت او به قيمت 520 پونديعني 995 دلار فروخته شد.او طرفدار سرسخت بازي کريکت است و در بازيانگليس در برابر هند براي 18مين سالگرد تولدش شرکت کرد.
دنيل وقتي به سن 18 سالگي رسيد گفت:
من نميخوام مثل اون آدم هايي باشم که تا 18 سالشون شد ميرن يک مجموعهماشين اسپورت يا يه همچين چيزهايي واسه خودشون ميخرن.فکر نميکنم معقول باشه که ولخرجي کنم. چيزهايي که من دوست دارمبخرم قيمتش از 10 پوند هم بالاتر نميشه. کتاب و CD و DVD.
فهرست آثار بازي کرده
فيلم ها
سال عنوان نقش
هري پاتر و سنگ جادو هري پاتر
پسران دسامبر مپز
تلويزيون
تئاتر
جوايز برنده شده
نامزد شده
جايزه بهترين بوسه جوايز فيلم 2008 MTV {به همراه کتي لونگ}
بهترين اجراي بازيگر نوجوان (جوايز Saturn)
بهترين بازيگر (جوايز Empire)
2006
بهترين بازيگر جوان (جوايز Broadcast Film CriticsAssociation)
بازيگر سال (AOL Moviefone Moviegoer جوايز)
بهترين اجراي بازيگر جوان (جوايز Saturn)
بهترين قهرمان (جوايز فيلم MTV)
بهترين گروه سر صحنه (با اما واتسون و روپرت گرينت درجوايز فيلم MTV)
2005
بهترين اجراي بازيگر جوان (جوايز Saturn)
بهترين بازيگر جوان (جوايز Broadcast Film CriticsAssociation)
2003
بهترين اجراي بازيگر جوان (جوايز Saturn)
بهترين بازي جمعي (جوايز جامعه منتقدين فيلم Phoenix)
بهترين صحنه فراموش نشدني (از صحنه “نبرد هري و باسيليسک” در هريپاتر و تالار اسرار) (جوايز American Moviegoer)
2002
بهترين اجراي بازيگر جوان (جوايز Saturn)
بهترين بازيگر جوان (جوايزه جامعه منتقدين فيلم Broadcast)
بهترين بازيگر مرد (جوايز فيلم MTV)
بهترين تازه وارد (جوايزه جامعه منتقدين فيلم Phoenix)
بهترين تازه کار (به همراه اما واتسون و روپرت گرينت درجوايز Sony Ericsson Empire)
بازيگر برجسته (جوايز American Moviegoer)
بهترين اجراي فيلم جديد: بازيگر اصلي (جوايز بازيگرجوان)
بهترين بازي دسته جمعي (به همراه اما واتسون و روپرت گرينتدر جوايز بازيگر جوان)
برنده شده ها
تازه وارد سال لندن (جايزه انتخاب تئاتر انگليسWhatsonstage.com)
2007
بهترين بازيگر مرد (جايزه سينما ملي انگليس)
بهترين بازيگر (جايزه بلژيکي Cine)
بهترين ستاره فيلم مرد (طلايي): جوايز Otto 2006
بهترين بازيگر فيلم (جوايژ ژانر علمي تخيلي SyFy Portal)
2005
بهترين بازيگر جوان (جوايژ ژانر علمي تخيلي SyFy Portal)
2004
ده کودک ستاره برتر (تلويزيون آلماني RTL)
بهترين بازيگر مرد (جوايزه کانال ستاره ژاپنت StarChannel)
بهترين دبيرستاني موفق (به انتخاب بينندگان زير 16 سال برنامهجوايز Relly)
استعداد جوان سال (جوايز هنرمندان ITV)
بهترين بازيگر فيلم (جوايز کودکان فيلم فيليپين K-Zone)
بهترين بازيگر ستاره فيلم (جايزه انتخاب کودک هلند)
بهترين بازيگر جوان (جوايژ ژانر علمي تخيلي SyFy Portal)
بهترين بازيگر (جوايز سينما ژاپنت Roadshow Cinema GrandPrix)
2002
شخصيت برتر سال (تايم کودکان)
استعداد جوان برجسته (جوايز Showbusiness)
2001
مرد جوان کشف شده سال (باشگاه مطبوعات زنان هاليوود) 2001 خياطپاناما مارک پندل 2002 هري پاتر و تالار اسرار 2004هري پاتر و زنداني آزکابان 2005 هري پاتر و جام آتش 2007هري پاتر و محفل ققنوس 2008 هري پاتر و شاهزاده دورگههري پاتر 2009 سفر دنيل رابرت الدن 2010 هري پاتر ويادگاران مرگ: قسمت اول هري پاتر 2011 هري پاتر ويادگاران مرگ: قسمت دوم 1999: ديويد کاپرفيلد در نقشکودکي ديويد کاپرفيلد 2005: Foley and McColl: This Way Up درقنش ترافيک واردن/خودش 2006: Extras در نقش Boy Scout/ خودش 2007: جک،پسر من در نقش جک کيپلينگ 2002: نمايشي که من نوشته امدر نقش مهمان (تئاتر وست اند، تئاتر ويندوم) 2007: اکوس در نقش آلناسترنگ (تئاتر وست اند، تئاتر گيلگود) 2008: اکوس درنقش آلن استرنگ (تئاتر برادوي، تئاتر برادوهورست) 2008 2008 20062003 Targa d’Oro (جايزه”بشقاب طلايي”, David di Donatello)نوشته شده توسط shahab | شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 5:08
ياسر بختياري در 30 خرداد 1361 در تهران متولد شد او در سن 16سالگي ابتدا با گوش دادن به موسيقي رپ کار خود را آغازکرد و اين زماني بود که پدرش از سفرهاي تجاري اش از آلمانبرگشت و براي او آخرين سي دي توپاک و ساير موسيقي هايهيپ هاپ را آورد . پس از مرگ ناگهانيپدرش ، ياس با پذيرش مسئوليت خانواده و مراقبت از آنهامواجه شد . با بدهي هايي که پدرش برجا گذاشته بود به سختيقادر بود که از عهده خانواده و مخارج زندگي بر آيد . ياس در سن18 سالگي مجبور شد تمام آرزو هاي دانشگاه خود را کناربگذارد و دانشگاه را ترک کند و شروع به کار نمود تا از کلخانواده حمايت نمايد . اين مقارن با زماني بود که او شروع به نوشتنشعر نمود و سپس شعرها رابه موسيقي تبديل کرد . اين اولين راهيبود که او را با ذهن و فکر پدرش نزديک ميکرد . پس از زلزلهبم در ايران ، ياس از جان باختن بسياري از مردم ايران ( تقريباً 50هزار نفر ) در اين حادثه ، به شدت ناراحت شد و او آهنگ " بم " رابراي اولين بار نوشت و اين آغاز حرفه خوانندگي او بود . او تشخيصداد که از طريق موسيقي رپ مي تواند به مردم نزديک شود و مي تواندبه سادگي و ساده تر از تمام فرم هاي موسيقي که فقط شامل چنددسته خواننده و شعر است تمام منظور خود را بيان کند . و فهميد که ازطريق موسيقي ، قادر است به مردم الهام ببخشد و الهام بخش ميليون هاجوان ايراني باشد ، سپس او تصميم گرفت تا آهنگ هاي خودرا براي دولت مطرح کند و مجوز ارائه يک آلبوم را بگيرد . او ازمقامات اداري ساليان زيادي پاسخ نشنيد . او تلاش زيادي کرد وبارها و بارها سبک آهنگ هاي او را ( رپ ) مورد استهزاء قراردادند تا جايي که مي گفتند شبيه خواندن روزنامه است . تا زمانيکه با تلاش هاي او ، براي 6 آهنگ از 10 آهنگ او ، مجوز توسطدولت جمهوري اسلامي صادر شد ، او گفت که من در آهنگ هايمنفرين نمي کنم و راجع به سکس و تخلفات چيزي نميگويم ، من ميخواهم با افتخار در جلوي خانواده ام آهنگ هايم را اجرا کنم ،آهنگ من معمولاً با گله و شکايات از جامعه آغاز ميشود . اماپايان آن هميشه اميد است . و اهميت اين کار ، الهام بخشيدن بهنسل جديد است تا از بهترين قوه پتانسيل و نهفته ي خود بهرهبگيرند . در ضمن ما به اين نياز داريم و به اين ترتيب در طول مدتکوتاهي ياس توانست از خواندن در جلوي يک دسته ي کوچک از مردمبراي تمام ايران بخواند . موسيقي و آهنگ هاي او ، هم اکنون بهوسيله ي ميليونها نفر دانلود مي شود و به آن گوش مي دهند و دروبسايت ها و پرشين بلاگ هاي مختلف مي توان آنها را ديد . درسال 2006 ، ياس آهنگ " سي دي رو بشکن " را نوشت و اين درباره يکهنرپيشه ي زن ايراني بود که قرباني لو رفتن فيلم شخصي خود شدهبود . رسوايي کار اين قرباني تا جايي پيش رفت که او کار خود رااز دست داد . در آواز هاي ياس ، افرادي مورد انتقاد قرار گرفتندکه در پخش کردن رسوايي مردم دخيل بودند و از آنها خواست تا اينکار شرم آور را متوقف کنند . اين آهنگ ، باعث شد تا جوانانايراني تکاني بخورند و هزاران نفر نوشتند و اعتراف کردند که اين کار (پخش سي دي ) را کنار گذاشتند و سي دي مذکور را شکستند . اينآهنگ به وسيله ميليونها نفر فقط در ايران گوش فرا داده شد ودانلود گرديد . آهنگ هاي ياس از آب هاي بين المللي نيزفراتر رفته و هم اکنون صداي نسل جديد چه در ايران و چه درخارج شده است و البته اغلب به او " توپاک فارسي " لقب داده اند .آهنگ " هويت من " با افتخار ميراث فارسي توسط او خوانده شد و يادآور فيلم جنجال بر انگيز 300 بوده است . اين آهنگ به نوعيسوال و جواب ملي بوده که براي نسل هاي جوانتر به ويژه يهوديان ايرانيکه مايلند تا خود را به فرهنگ و تاريخ غني ايران ربط دهند بودهاست . موسيقي او داراي يک فرم استاندارد جديد براي رپ فارسي ميباشد و الهام گرفته از بسياري از رپرهايي است که باپيام هاي مثبت و پر مفهوم وارد موسيقي مي شوند . او با سايرموسيقيدانان همکاري دارد و قصد او معرفي رپ فارسي به جهان است .ضمناً ياس پيام اميد و وحدت خود را به همه ي دنيا فرستاده است وبه وسيله رسانه هاي گروهي جهان از او مصاحبه به عمل آمد که شبکهCNN و BBC و نشنال جغرافيا از آن جمله هستند . او همچنينقراردادي را با شرکت نشر موسيقي آمريکا " مديبيا " به امضا رساند .انتشارات اِور گرين ( اورگرين ، خانه ي آخرين کاتالوگتوپاک شاکور است که به وسيله آن مجوزي براي آواز خاني ياس وتوپاک براي نشان دادن پل فرهنگي ميان آن ها صادر شد ). پس از عملکرهاي موفق او در لندن و دوبي در سال 2008 ، ياساخيراً موزيک جديدي را نوشت و ضبط کرد و براي شنوندگان ايالاتمتحده اجرا خواهد کرد . سفر او تا سال 2009 در اروپا و استرليا ،ادامه خواهد داشت .
رابطه زناشویی بعنوان درمان استرس!نوشته شده توسط shahab | شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 5:08
زينالدين يزيد زيدان (زادهي 23 ژوئن 1972 در مارسي, فرانسه) (ملقب بهزيزو) فوتباليست شهير فرانسوي (الجزايريالاصل) است که در ميانهي ميدانبازي ميکند و عموماً به عنوان يکي از بهترين بازيکنان تاريخ فوتبالشناخته ميشود. او تا بحال براي تيمهاي باشگاهي همچونيوونتوس و رئال مادريد و تيم ملي فرانسه به ميدان آمده است.
اعتیاد جنس چند مرحله دارد؟!
او در تاريخ فوتبال خود, سه بار جايزهي بهترين بازيکن سال جهان, يکبار جايزهي بهترين بازيکن سال اروپا,يک بار جايزهيپرارزشترين بازيکن جام باشگاههاي اروپا و يک بارجايزهي بهترين بازيکن جام جهاني را دريافت کرده است و به قهرماني جامجهاني, جام ملتهاي اروپا, جام باشگاههاي اروپا,ليگ ايتاليا, و ليگ اسپانيا نائل آمده است و از اين روميتوان او را از پرافتخارترين بازيکنان تاريخ دانست. او در ضمندر فينال جام جهاني (دو بار) و در فينال جام باشگاههاياروپا گل زده است.
زيدان قرار است پس از مسابقات جام جهاني 2006 از فوتبال خداحافظيکند و به اين ترتيب رئال مادريد آخرين تيم باشگاهي او خواهد بودو فينال جام جهاني 2006, آخرين بازي حرفهاي او. در همين فينال بود کهضربهي سر او به شکم ماتراتزي و کارت قرمزي که دريافت کرد, يکي ازجنجاليترين لحظات تاريخ زندگياش را در آخرين لحظات عمر حرفهاياشرقم زد.
زيدان فوتبال حرفهاي بزرگسال را از باشگاه کنز (در شهر کنفرانسه) و در سن 16 سالگي آغاز کرد و از سال 1988 تا 1992 اينجابازي ميکرد و جمعا در 65 بازي ليگ فرانسه به ميدان آمد و 6گل به ثمر رساند. او در 1992 در سن بيست سالگي به بوردو,يکي از مطرحترين باشگاههاي فرانسه پيوست.
پس از چهار سال بازي در بوردو, زيدان در 1996 با مبلغ سهميليون دلار به يوونتوس ايتاليا پيوست. در يوونتوس او تحتمربيگري مارچلو ليپي در کنار کساني ديديه دشان,الساندرو دل پيرو, و ادگار داويدز به يکي از اصليترينستارههاي تيم, بدل شد.
او در پنج سال بازي با يوونتوس به دو بار قهرماني ليگايتاليا دست يافت و دو بار پياپي, در سالهاي 1997 و 1998,در فينال جام باشگاههاي اروپا به ميدان آمد. (که به همراهيوونتوس هر دو را شکست خوردند).
زيدان جمعا پنج سال , يعني تا سال 2001, در يوونتوس بازي کرد. دراين پنج سال 151 بار در ليگ ايتاليا به ميدان آمد و 24گل نيز به ثمر رساند.
در سال 2001 زيدان در يکي از مشهورترين انتقالهاي تاريخ فوتبال بهرئال مادريد پيوست. رقم اين انتقال, 66 ميليون يورو بود که تا آنزمان در تاريخ فوتبال بيسابقه بود. او در سالهايي به رئال مادريدپيوست که اين تيم با جذب بزرگترين ستارگان جهان بهداشتن "کهکشاني" از بازيکنان فوتبال مشهور بود. زيدان يکي از مهمترينستارههاي اين کهکشان بود و از ساير ستارههاي نوراني آن ميشود به کسانيچون ديويد بکهام, روبرتو کارلوس, لوئيس فيگو, رائولگونزالز و رونالدو اشاره کرد.
زيدان پنج سال آخر عمر فوتبالي خود را در رئال گذراند وجمعا در 155 بازي ليگ اسپانيا به ميدان آمد و 34 گل بهثمر رساند.
اوج دوران او با اين تيم در فينال جام باشگاههاي اروپا2001-2002 بود. اين بازي در ورزشگاه همپدن پارک,گلاسکوي اسکاتلند برگزار ميشد و رئال مادريد و باير لورکوزندر فينال در برابر هم قرار گرفته بودند. زيدان در اين بازيگل پيروزي رئال را به ثمر رساند تا بالاخره قهرماني جامباشگاههاي اروپا را نيز به کارنامهاش اضافه کند. در ضمنگل او در اين فينال از زيباترين گلهاي تاريخ فوتبال شمردهميشود.
زيدان در 7 مي 2006 آخرين بازي باشگاهي خود براي رئال مادريد ( وآخرين بازي باشگاهي عمرش) را انجام داد. در اين بازي که درورزشگاه معروف سانتياگو برنابئو انجام ميگرفت,همتيميهاي او لباس ويژهاي پوشيده بودند که عنوان "زيدان, از 2001تا 2006" را بر خود داشت. هواداران رئال به گرمي از زيداناستقبال کردند. اين بازي مقابل ويلا رئال بود و نهايتا 3-3 مساوي تمامشد. زيدان گل دوم تيمش را به ثمر رساند. در انتهاي اين بازي, اوپيراهنش را با خوان رومان ريکلمه, از ويارئال, تعويض کرد. تشويقشديد تماشاچيان به حدي بود که او را به گريه انداخت.اتفاقات اين بازي موضوع فيلم مستندي به نام "زيدان, چهرهاي ازقرن بيست و يکم" شد.
زيدان مليت هر دو کشور الجزاير و فرانسه را دارد و بنابراين ميتوانستبراي الجزاير نيز به ميدان بيايد. معروف است که عبدالحميد کرمالي,مربي وقت الجزاير, در جواني از دعوت زيدان خودداري کرده زيرا او براييک هافبک "به اندازه کافي سريع نيست".
به هرحال زيدان در 17 آگوست 1994 براي اولين بار در تيم مليفرانسه ظاهر شد. در اين بازي, در مقابل جمهوري چک, او در دقيقه63 به عنوان تعويضي به ميدان آمد. بازي 0-0 مساوي بود و زيدان در وقتکمي که داشت, دو گل به ثمر رساند تا 2-2 تمام شود و به اين ترتيباز همان ابتدا نگاه همگان را به سوي خود جلب کرد
افتخارات
جام جهاني: 3 بار حضور (1998,2002,2006) - يک بار قهرماني (1998) - يکبار نايب قهرماني (2006)
جام ملتهاي اروپا: سه بار حضور (1996,2000,2004), يک بار قهرماني(2000)
جام باشگاههاي اروپا: يک بار قهرماني (در 2001-2002 با رئالمادريد)
ليگ ايتاليا: دو بار قهرماني (در 1996-1997 و 1997-1998 بايوونتوس)
ليگ اسپانيا: يک بار قهرماني (در 2002-2003 با رئالمادريد)
جام بينقارهاي: دو بار قهرماني (در 1996 با يوونتوس و در 2002 با رئالمادريد)
سوپرکاپ اروپا: دو بار قهرماني (در 1996 با يوونتوس ودر 2002 با رئال مادريد)
سوپرکاپ ايتاليا: يک بار قهرماني (در 1997 با يوونتوس)
سوپرکاپ اسپانيا: دو بار قهرماني (در 2002 و 2003 بارئال مادريد)
جايزهها و افتخارت شخصي
سه بار بهترين بازيکن سال جهان از سوي فيفا (در 1998, 2000 و2003)
يک بار بهترين بازيکن سال اروپا (توپ طلايي) از مجلهي "فرنسفوتبال" (در 1998)
يک بار باارزشترين بازيکن جام باشگاههاي اروپا (در فصل2001-2002 با رئال مادريد)
يک بار بهترين بازيکن جام جهاني (در جام جهاني 2006 آلمان)
بهترين بازيکن نيمقرن انتهايي قرن بيستم (در سال 2004 از سويبازديدکنندگان سايت اينترنتي يوفا)
شواليهي لژدواونور از 1998
حامل مشعل المپيک در المپيک آتن 2004
زندگي شخصي
زيدان از والديني الجزايري در مارسي به دنيا آمده است و جوانترينفرزند خانوادهي هفت نفري خود است (چهار خواهر و برادربزرگتر دارد). پدر و مادرش, اسماعيل و مليکه, نام داشتند ونسبشان به روستايي در الجزاير برميگشت. حزب دست راستي فرانسه,جبهه ملي, ادعا ميکرد که پدر زيدان در جريان جنگ استقلالالجزاير از "حرکي"ها بوده است (يعني از کساني که در رکاب ارتش فرانسهو عليه الجزاير جنگيدهاند) اما زيدان اين ادعا را به شدت رد کردهاست. زيدان هميشه گذشته و تاريخ خود را ارج نهاده است اما اسلامرا در زندگي خود به اجرا نگذاشته است. او را ميتوان "مسلماناسمي" ناميد.
زيدان در 1993 با ورونيک, رقاص و مدل اسپانياييالاصل, ازدواجکرد.
آنها چهار فرزند به نامهاي انزو (زادهي 24 مارس 1995), لوکا(زادهي 13 مي 1998), تئو (زادهي 18 مي 2002) و الياس (زادهي 26 دسامبر2005) دارند.
زيدان 185 سانتيمتر قد دارد.
زيدان هنگام انتقال از يوونتوس به رئال مادريد با قيمت 47 ميليونپاوند لقب "گرانترين بازيکن تاريخ فوتبال تا آن هنگام"را به دست آورد.
34امين تولد زيدان مصادف با آخرين بازي فرانسه در مرحلهي گروهيجام جهاني 2006 مقابل توگو بود. اما زيدان اين بازي را به علتدريافت دو کارت زرد در دو بازي قبلي از دست داد. بهر صورت فرانسه درغياب او نيز موفق به به پيروزي 2-0 شد و به مرحلهي بعدي راهيافت.
زيدان با شرکتهايي همچون لگو, آديداس, کريستيان ديور,ژنرالي, فرانس تلهکوم, اورنج, آئودي و فورد همکاري تبليغاتي داشته استو از ثروتمندترين ورزشکاران جهان بوده است